دغدغه های لاینحل !

داشتن دوستان خوب ، امکانات مالی خوب ، ادامه تحصیل و یافتن شغل مناسب در آینده و مواردی از این قبیل دغدغه های من و هم سن و سالم و یا بیشتری ها که افکارهمه را به خود مشغول نگهداشته ..
اما دوست دارم شما را با دغدغه های دیگری آشنا سازم : دغدغه ی روحی : مدتی است که حس می کنم دردرونم چیزی خلجان میکند و مرا نآرام می سازد . حس می کنم چیزی را گم کرده ام و چیزی را که دارم که باعث میشود آرامشم از زندگی سلب شود .
باخودم میگوییم چگونه می توانم گم شده ام ..... ، آن هم در جامعه ای که من زندگی می کنم ، با تفکر وبینیش که ما درجاعمه خود می بینم ، پیدا کنم . به نظر شما آیا این دغدغه و پرسش های که ذهن مرا به خود مصروف ساخته است به جا است یا شما نظر دیگری دارید ؟
آنچه من به آن رسده ام فکر می کنید دیدگاهی است که همه یا اکثر هم نسلان من نسبت .... پیدا کرده اند ؟ فکر می کنید چه راهی داریم که با این دغدغه هابرخورد درست و راه کشا داشته باشیم ؟ من دوست دارم دیندار باشم و دندار بمانم و دنداری را عره ای برای معنا بخشی خو در هستی تلقی کنم .اما می خواهم مرا کمک کنید تا فهمم که تناقض میان آرمان های خودم به عنوان یک نوجوان را با واقعیت های نگواری که به نام دین بر من و نسل من تحمیل می کنند ، چگونه رفع کنم .

نظرات

پست‌های پرطرفدار