مادرکلانم - یک


یک
مادرکلانم
گل چمن، زن قد بلند و لاغر اندام با موهای سیا و تاب خورده با چهره نوررانی، تنها تک دختر بازمنده از پدر، تنها وارث اموال پدر است. در جامعه سنتی افغانستان رسم بر این است پسران خانواده از موقیف و جایگاهی بلند برخودار است، پسران تنها وارث اموال خانواده خویش بعد از مرگ پدرشان است.
تنها دختری بازمنده از پدر، با میراث پدری در دهات دور دست  از روستا های ولایت غزنی با عنعنات، فرهنگ و باروهای سنتی جامعه افغانستان  چطور می تواند صاحب اموال پدر شود ؟
روستای دور دست از ولایت غزنی دهات بنام کهن ده زردالو منطه که مربوط ولسوالی قرباغ  هم جوار و همرز با قریه جات پشتون نشین. با گذشتن از منطقه زردالوه سرکخاکی به ساحات هزاره جات جاغوری، مالستان و اجریستان متصل میشود. پایین تر از زردالوه قریه جات پشتون نشینها شئیر، برله و گاومیشک در انتهای این سرکخاکی به بازار قرباغ و مرکز ولسوالی می انجامد.
زردالوه منطقه ی با طبیعت کوهستانی در میان کوهای سر به آسمان کشیده با جریان جویباری از میان دو دره طراوت و سرسبزی را با ارمغان آورده . کوهای بلند و تقریبا موازی بهم اندک زمین هموار برای زراعت مناسب است. پیشه این مردم کشاورزی و دام داری است، زمین های قابل زرع  ارزش حیاتی برای مردم را دارد.
تنها دختری بازمنده از پدر، صاحب زمین های بجا مانده ازپدر ارزش حیاتی برای زندگی را دارد. چطور از اموال بجا مانده از پدر حراثت نماید. تنها رسم ممکن در جامعه سنتی افغانستان برای حفظ اموال پدر ازدواج دختر با اقارب پدر است. گلچمن، برای حفظ میراث پدر با پسری از اقارب اش ازدواج میکند. تا زمین های بازمانده از پدر را از دست ندهید.
 
افکار منجمید و خشک، جامعه سنتی و بسته بستر نا مناسب زندگی برای زنان زندانی بود نبام زندگی و
در جامعه سنتی افغانستان باورهای عالمان دین بر این بود: دختران و زنان یک جنس ناقص العقل در اذهان عامه تزریق شده و زنان همین را باور داشتن. زنان باید مطیع و فرمانروی شوهر را بی پذیرد مبدا خداوند از شان ناراحت نشود. زنان حتی بدون اجازه شوهر نمیتواند قدم را از چوکات دوازه بیرون بماند.

دقیقا بیاد دارم حتی زمانی من کودکی بیش نبودم. خواستگاری برای عمه در خانه ما میآمد بدون در میان گذاشتن موضوع مهم سرنوشت ساز و انتخابات یک عمر زندگی را بدون شریک ساختن عمه تصمیم گرفتن. در اذهان همه تزریق شده بود، اگر دختری در قبال سرنوشت و یک عمر زندگی خود صدای اعتراض را بلند میکرد. موجب نفرت، سرزنیش خانواده قرار میگرفت و هزارن نفرین و برچسب های نا ساز بر آن روا میداشت.


نظرات

پست‌های پرطرفدار