"روزدوستی "

گاهی در همان افکار کودکی محصور میمانم و تا انتها فاصله ها و گذشت زمان را نمیتوانم فراموش کرد ، از همان نگاه کودکی و انتها فاصله ها باز هم در اين كلبه مجازی دلخوشم تو در آن اوج كه هستي خوش باش من به ياد تو خوشم تو به ياد هر كه هستي ، خوش باش گاهی این خوشی و دلخوشی ها بلاتکلیفم میکند . از بس که دلخوشم دلم بحالم خودم ابری میشود . ابرهای مقطعی با طوفان تند شروع به باریدن میکند بی تو آسمان دلم همیشه ابریست .. میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم ، دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمیشود . . میخواهم در این " روز دوستی " تو رابیشتر دوست بدارم میخواهم برای لحظه ای به فکر تو باشم میخواهم صفای خنده های تو را ببینم ، میخواهم نام مقدس تو بر لبها بلند جاری نمایم تا همه بیشنوید .. میخواهم یار تو شوم در راه این هستی، شب برای چیدن ستاره های غم قلب من باشی . بیدار باشم با سبدی پر از خوشی بیای . این همه رویا و خیال است ... من یکطرفه تو را دوست دارم ، میدانم دوست داشتن یکطرفه تبهای است ولی من به همین تباهی خویش حاضرم .

پ ن : من نمیدانم  بايد كدام كشور را فتح كنم تا تو حاضر شوي مرا شهردار ثابت دهكده ي قلبت بكني ؟؟؟